ستاره.....

بگذار ستاره ی گم گشته ی آسمانت

فریاد کند تو را

تا در این ازدحام بی رحمانه

تصویر تو نمایان شود.

بگذار بشکند تصویر شیشه ایی فاصله ها

بگذار غرور سنگی فرو ریزد

تا آزاد شویم از ناگفته ها.

.......

به من چیزی بگو

زیرا

هر کلمه در انتظار توست

برای تفهیم شدن.

بگذار روح تازه ی تو

برای هر فصل جوانه های عاشقانه زند

تا تکرار شود حضور دوباره ی توبرای پروانه ها.

.......

ببین که دردی در ما بیداد می کند

پس بیا و بگذار

دردها در شمارش لحظه ها هدر شوند

و خاطرات خاکستری به خواب ابدی روند

زیرا

خورشید ما در انتظار طلوع بی تابی می کند

و چه باک از این همه تردید

که غروب چه وقت خواهد رسید

بگذار معجزه ی تو

قانون تلخ حقیقت را بشکند
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد