دل.......

 

آشناترین آشنای دل

 

لحظه های دلتنگیم را می سرایم
 
لحظه های با تو بودن در عین بی تو بودن
 
لحظه های جاوید ذهنم را می گویم
 
لحظه ها یی که یاد تو میهمان دل شکسته ام است
 
دلی که روزی هزار بار می شکند
 
از دوری از فراق از انتظار
 
می دانی چه می گویم  تنها تو می دانی
 
می دانی دل شکسته را مرهم بودن یعنی چه
 
می دانی تکرار واﮋه غریب بی تو بودن یعنی چه
 
می دانی زخم خورده از دنیای ویران بودن یعنی چه
 
می دانی بین آشنا بیگانه بودن یعنی چه
 
تو می دانی و تنها تو می دانی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد