-
عشق.....
چهارشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1385 20:03
تفاوت عاشق بودن و دوست داشتن کسی 1.هنگام دیدن کسی که عاشق او هستید طپش قلب شما زیاد و هیجان زده خواهید شد اما هنگام دیدن کسی که دوستش دارید احساس سرور و خوشحالی می کنید. 2.وقتی به کسی که عاشقش هستید نگاه می کنید خجالت می کشید ولی هنگامیکه به کسی که دوستش دارید می نگرید لبخند خواهید زد 3.وقتی در کنار معشوقه خود هستید...
-
تنها....
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1385 13:20
تنها مانده ام در کنار وسعتی انبوه از دل ها تنها مانده ام من تنهای تنها ندانم کی چنین ظلمی به خود کردم چرا باید شود تنها دل رسوا؟ قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق و عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست ! گریه درچشمان من طوفان غم دارد ولی خنده برلب می زنم تا کس نداند راز من nightalonegirl
-
تو کیستی........
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1385 13:08
تو کیستی ، که من اینگونه ، بی تو بی تابم ؟ شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم تو چیستی ، که من از موج هر تبسم تو بسان قایق ، سر گشته ، روی گردابم ! تو در کدام سحر ، بر کدام اسب سپید ؟ تو را کدام خدا ؟ تو را کدام جهان ؟ تو در کدام کرانه ، تو از کدام صدف ؟ تو در کدام چمن ، همره کدام نسیم ؟ تو از کدام سبو؟ من از کجا سر راه...
-
بره و گرگ ........
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1385 13:02
Solitude can be full of blessing, because in the silence of the inner being, one finds God. .تنهایی سرشار از موهبت است، زیرا در سکوت درون، خدا را خواهی یافت بیا تا برات بگم آسمون سیاه شده دیگه هر پنجره ای به دیواری وا شده بیا تا برات بگم گل تو گلدون خشکیده دست سردم تا حالا دست گرمی ندیده بیا تا مثل قدیم واسه هم قصه...
-
عاشقانه .......
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1385 13:01
ای شب از رویای تو رنگین شده سینه از عطر تو ام سنگین شده ای به روی چشم من گسترده خویش شایدم بخشیده از اندوه پیش همچو بارانی که شوید جسم خاک هستیم ز آلودگی ها کرده پاک ای تپش های تن سوزان من آتشی در سایه مژگان من ای ز گندمزار ها سرشارتر ای ز زرین شاخه ها پر بارتر ای در بگشوده بر خورشیدها در هجوم ظلمت تردید ها با تو ام...
-
صدات.....
شنبه 9 اردیبهشتماه سال 1385 11:28
صدات آوازه بهاره خودت آهنگ نسیم نفسات ترانه های لحظه های بی کسیم حالا که پیش منی زنده شدم بهار بهار شادیا صف کشیدن توی دلم هزار هزار من یه خندتو به صد تا دنیا نمیدم یه دقیقتو به صد هزار تا فردا نمیدم طاقت دیدنه اشکاتو ندارم میدونی اگه خوب نگاه کنی بغضو تو چشمام می خونی گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست بین منو عشق تو...
-
عشق.....
شنبه 9 اردیبهشتماه سال 1385 11:19
میخوام از عشق یه دونه هدیه بیارم بدمش به تو دیگه نری زیادم میخوام از وفا برات جمله بسازم آخه عمریه که من از اون بیزارم میخوام از معرفت تو باز بخونم بخونم تا زنده ام مدیون اونم میخوام عشقت بشه باز فانوس راهم آخه قایقم از عشق تو رو آبم میخوام یک قصه بگم همه بدونن یکی بود یکی نبود همه بخونن توی زندگیم تو بودی قصه من یکی...
-
تصویر.....
دوشنبه 22 اسفندماه سال 1384 13:16
تصویرها درآینه ها نعره می کشند ما را از چهار چوب تنهایی رها کنید ما در جهان خویش آزاده بوده ایم . دیوارهای کور کهن ناله می کنند ما را چرا به خاک اسارت نشانده اید. ما خشت ها به خامی خود شاد بوده ایم . تک تک ستارگان همه با چشمهای تر دامان باد را به تضرع گرفته اند . که ای باد ما ز روز ازل این نبوده ایم ما اشک هایی از پس...
-
مدرسه عشق....
دوشنبه 22 اسفندماه سال 1384 12:44
مدرسه عشق در مجالی که برایم باقی است باز همراه شما مدرسه ای می سازیم که در آن همواره اول صبح به زبانی ساده مهر تدریس کنند و بگویند خدا خالق زیبایی و سراینده عشق آفریننده ماست مهربانیست که ما را به نکویی دانایی زیبایی و به خود می خواند جنتی دارد نزدیک، زیبا و بزرگ دوزخی دارد- به گمانم – کوچک و بعید در پی سودا نیست که...
-
من.....
دوشنبه 22 اسفندماه سال 1384 12:40
ا ین روزا که میگذرد احساس می کنم یکی از جاده های پر و پیچ و خم و مه آلود زندگی منو به سوی خود می خواند..... برای پیدا کردنش همه جا را می گردم از هر پنجره بازی به امید اینکه اورا ببینم سرک می کشم ولی نیست...... روزها منتظر یه قاصدک تا خبری برایم بیاورد ولی قاصدکها هم نشانی من را گم کرده اند...... شبها آسمان را نگاه می...
-
به نام عشق....
دوشنبه 22 اسفندماه سال 1384 12:36
به نام عشق و زندگی تو را انتخاب کردم من از در خونه دل همه رو جواب کردم گفتم برای چیدنت گلی از گلزار بهشت دیگه به امید خدا میرم به سوی سرنوشت زدم به قلب زندگی برای انتخاب یار قرعه به نام تو زده سهم من و این روزگار عاقبت یار دیگه خوب و بدش به دست توست بذار که سربلند باشیم شکست من شکست توست من دوست دارم را به تو راحت...
-
ستاره.....
دوشنبه 22 اسفندماه سال 1384 12:35
بگذار ستاره ی گم گشته ی آسمانت فریاد کند تو را تا در این ازدحام بی رحمانه تصویر تو نمایان شود. بگذار بشکند تصویر شیشه ایی فاصله ها بگذار غرور سنگی فرو ریزد تا آزاد شویم از ناگفته ها. ....... به من چیزی بگو زیرا هر کلمه در انتظار توست برای تفهیم شدن. بگذار روح تازه ی تو برای هر فصل جوانه های عاشقانه زند تا تکرار شود...
-
فنا...
دوشنبه 22 اسفندماه سال 1384 12:34
آخر دل مارا تو فنا کردی و رفتی بیهوده مرا چشم براه کردی و رفتی آن کاخ امیدی که بنا کردم از عشقت خاکستری از آن تو بپا کردی و رفتی تو که دانی همه ترس من از هجر تو بود پس چرا شهر دلم را تو رها کردی و رفتی در توانم نبود دوری و هجر تو عزیز گو که خواب است که اینگونه جفا کردی و رفتی
-
همزاد...
دوشنبه 22 اسفندماه سال 1384 12:31
همزاد کسی است که با او احساس عمیق پیوند می کنیم Asoul mate is someone to whom we feel profoundly گویی راز و نیاز بین ما،نه حاصل کوششی ارادی، connected as though the ccommunicating and communing که ثمره موهبتی آسمانی است. that takes place between us were not the product of intentional efforts dut rather a divine grace...
-
جاده.....
دوشنبه 22 اسفندماه سال 1384 12:25
همیشه گفته ام جاده منتظر است... چشم من و شتاب او .... دل من و انتهای او ... خستگی پاهای من و سماجت ناتمام او ... من دلم شادی یک اسباب بازی می خواهد .. من دلم زلالی آب می خواهد نه شیشه سراب ! تو ای همسفر بیابانهای طولانی .. تو ای هم سلولی این شب زندانی ... و تو ای مسافر عشق بارانی ... من شبگردی را از گردباد بیابان...
-
مهندس کیه؟......
جمعه 19 اسفندماه سال 1384 14:48
- مهندس واقعى همین که جورابهایش را لنگه به لنگه نپوشیده باشد، خود را شیک پوش میداند. ٢- مهندس واقعى براى روز تولد همسرش، یک مجموعه کامل پیچ گوشتى مى خرد. ٣- مهندس واقعى، مجموعه کلمات غیر فنى که به کار مى برد ٨٠٠ تا بیشتر نیست. ٤- مهندس واقعى قانون دوم ترمودینامیک را از حفظ است ولى اندازه پیراهن خودش را نمى داند. ٥-...
-
جک ...........
جمعه 19 اسفندماه سال 1384 02:30
- ترکه به رفیقش میگه: میخوام دختر شاه رو بگیرم! رفیقش میگه: چرت نگو مومن! مگه کشکیه؟! ترکه میگه: بابا من که راضیم، ننم هم که راضیه، فقط مونده شاه و دخترش! 2- اصفهانیه داشته تو خیابون میرفته که یهو میبینه اوضاع دل و روده خرابه . . . . . 3- ترکه شاکی میره ثبتاحوال، میگه: آقا این اسم من خیلی ضایست، باید حتماٌ عوضش کنم....
-
جک........
جمعه 19 اسفندماه سال 1384 02:01
به ترکه میگن: اگه یک کامیون طلا بهت بدن چیکار میکنی؟ میگه: ایلده یکلام 2500 میگیریم خالی میکنیم!! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ۲-ترکه رو داشتن میبردن اتاق عمل، ازش میپرسن: همراه داری؟ میگه: آره، خاموشش کردم!!! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ۳-ترکه زنشو می کشه میره مرحله بعد...
-
اگر......
سهشنبه 9 اسفندماه سال 1384 12:02
اگر کسی را دوست داری؟ شکسپیر : اگر کسی را دوست داری رهایش کن سوی تو برگشت از آن توست و اگر برنگشت از اول برای تو نبوده دانشجوی زیست شناسی : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... او تکامل خواهد یافت دانشجوی آمار : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن ... اگر دوستت داشته باشد ، احتمال برگشتنش زیاد است و...
-
امشب.....
دوشنبه 8 اسفندماه سال 1384 12:28
با من امشب چیزی از رفتن نگو نه نگو از این سفر با من نگو من به پایان میرسم از کوچ تو با من از اغاز این مردن نگو کاش میشد لحظه هارا پس گرفت کاش میشد از تو بود و تا تو بود کاش میشد در تو گم شد تا همه کاش میشد تا همیشه با تو بود با من امشب چیزی از رفتن نگو نه نگو از این سفر با من نگو من به پایان میرسم از کوچ تو با من از...
-
خورشید....
دوشنبه 8 اسفندماه سال 1384 12:27
یک خورشید، یک ماه، یک دنیا،یک قلب O ne sun one moon one world one heart باید بیشتر دل بسوزانیم تا دیگران را بفهمیم We need to feel more To understand others باید بیشتر دوست بداریم، تا بیشتر دوستمان بدارند To understand others We need to love more To be loved back باید بیشتر گریه کنیم،تا خود را پاک کنیم We need to cry...
-
تقدیم.....
یکشنبه 30 بهمنماه سال 1384 18:45
To My Friends تقدیم به تمام دوستانم If you should die before me, ask if you could bring a friend. -- Stone Temple Pilots اگر تو خواستی قبل از من بمیری بهم بگو که می خوای یه دوست رو هم همراه خودت ببری یا نه . If you live to be a hundred, I want to live to be a hundred minus one day, so I never have to live without you....
-
تو هم مثل اونایی.......
یکشنبه 30 بهمنماه سال 1384 18:43
ــــــــــــــــــــــــــــ تو هم مثل اونایی ــــــــــــــــــــــــــــ یه سلام خیلی کم رنگ یعنی هر چی غیر اشتی نمی شد اول می گفتی یه کمم دوسم نداشتی؟ حال تو ، نه ،نمی پرسم، مطمئنم خوبه حالت هر جا هستی خوبی و خوش ، خیلی راحته خیالت احتمال داره یه وقتا یه کمی دلت بگیره خب برو سراغ اون کس که دلت پیشش اسیره شایدم دوست...
-
حرفی نیست....
یکشنبه 30 بهمنماه سال 1384 18:41
حرفی نیست .... در سـکوتم فریــاد را نظاره کنید فریــاد در گلـــو خشکـیده اســت حرفی نیست .... چشمــان بـی فروغ به دنبال کوچکترین روزنه هایی زبـان قاصر از بیان حرفی نیست .... آرزومند بهترین آرزوها برای شما مهربونا......باران شاد و موفق باشید.
-
عشق......
یکشنبه 30 بهمنماه سال 1384 18:36
-
یخ .........
یکشنبه 30 بهمنماه سال 1384 18:34
قلبم یخ کرده ... مغزم قفل کرده .... چیزی که دلم بخواد و در موردش بنویسم گم شده .... از عشق بگم .... از انتظار... از درد جدایی .... از نارفیقی ... از بی وفایی .... نمی دونم .... نمی دونم ... هیچ کدوم از اینا ارومم نمی کنه .. دیگه هیچ کدوم از اینا برام معنی نداره .... اصلا چه فایده داشت این نوشتنها و گفتن ها .. اینهمه...
-
تو.......
یکشنبه 30 بهمنماه سال 1384 18:34
تو نبودی و من با عشق نا آشنا بودم.... تو نبودی و در نهان جانه دلم جایت خالی بود....... تو نبودی و باز به تو وفادار بودم........ تو نبودی و جز تو هیچ کس را به حریم قلبم راه ندادم...... و تو آمدی.از دوردستها...... از سرزمین عشق...... تو مرا با عشق آشنا کردی..... با تو تا عرش دوست داشتن سفر کردم........ تو مفهوم عاشق...
-
من......
یکشنبه 30 بهمنماه سال 1384 18:33
من به خودم رسیده ام .... به یک باور بیست و پنج ساله ی گنگ مبهم و هنوز هم خودم را پیدا نکرده ام و نمی دانم که اصلا چرا هستم و چرا باید باشم !!! ( بیست و پنج سال از این اتفاق می گذره و من هنوز هم درک نکردم که چرا انسانها معتقدند لحظه تولد زیباترین لحظه زندگی ست !!!) من خودم را می بینم که هر روز مثل دیروز از خواب بیدار...
-
۱۰۰ نکته.......
شنبه 29 بهمنماه سال 1384 19:43
. برای گفتن سلام به دوست قدیمی خود تلفن کنید. 2- برای یک غریبه در را باز نگه دارید. 3- شخصی را به ناهار دعوت کنید. 4- از شخصی در هنگام حضورش تعریف و ستایش کنید. 5- نظر همکارتان را راجع به پروژه ای (طرحی) بپرسید. 6- با خود بیسکویت و شیرینی سرکار ببرید. 7- بگذارید افرادی هنگام ساعات ازدحام ترافیک عبور کنند. 8- برای...
-
باگوان......
پنجشنبه 27 بهمنماه سال 1384 13:26
(باگوان یعنی خداگونه/ مردخدا) باگوان عزیز: این درختان چه دارند که چنین احساس های کهنی را در من برمی انگیزند؟ آنان چه موجودات ساکت و ساکنی هستند! به نظر می رسد آن ها شرافتی را حمل می کنند که نتیجه ی شناخت ابدیت است و آن ها نماینده ی چیزی هستند که من باید بدانم و یا وقتی می دانسته ام. شکل آن ها فقط زیبا و شکیل نیست، آن...